نقاشی ایران در عصر صفویه
تاریخ ایرانیان
تاریخ و تمدن ایرانیان از گذشته تاکنون و زندگی نامه ی اشخاص مختلف

نقاشی ایران در عصر صفویه

 
Shah_soleiman_safavi.jpg

مقدمه
هر گاه از بنیان های مدرنیسم در هنرهای تصویری ایران سخن به میان می آید از شاه عباس دوم یاد می شود (1077-1052 هجری قمری) که به لحاظ بر طرف نمودن رخوت حاکم بر فضای تصویری آن زمان تعدادی از هنرمندان جوان را برای تحصیل به رم گسیل داشت ، ولی آیا این تمام داستان است ؟
عصر طلایی خاندان صفویه دوره سلطنت شاه عباس کبیر است زمانی که شاه عباس به تخت سلطنت نشست ایران از هر سو دچار مخاطرات شده بود . چنان که ترکمانان و ازبک ها حدود شمال شرقی را تهدید نموده و ترک ها به آذربایجان استیلا یافته بودند . شاه عباس توانست دوباره کشور از دست رفته را باز ستاند . او در ادامه فتوحات خویش ترک ها را هم از بغداد راند و آنجا را متصرف شد ( 1032 هجری – 1623 میلادی ) سپس به واسطه ایجاد روابط حسنه بین خود و دولت های اروپایی ترکها را دچار دردسر ساخت و ...
در زمان شاه عباس عمارات سلطنتی اصفهان و کاخ های بلند پایه آن به آیات و علامت هایی از نقوش و تصاویر زینت گرفته بود ، لیکن  در این دوره بود که  در برابر نقاشی ایران نقاشی دیگری خود نمایی نمود و آن نمونه نقاشی اروپایی بود که بین کار استادان ایرانی آشکار و عیان گردیده بود . در کاخ چهلستون هم اکنون نقوشی دیده می شود با این موضوعات : سفرا و ایلچیان اروپا در موقع تشرف به حضور شاه عباس و نیز در میدان جنگ و هنگامه های جنگی . (1)
این تحقیق بنا دارد تا حد توان به بررسی نقاشی ایران و نیز تاثیر نقاشی اروپایی بر آن در عصر صفویه بپردازد .

هنرستان صفویه
دوره سلطنت خانواده صفویه در ایران عصر ترقی و پیشرفت هنر و صنعت است . در این عهد پیشرفت ها و تحولات بسیاری در فنون و هنر رخ نمود . مخصوصا هنر نقاشی در نیمه اول حکومت طولانی این خاندان به درجه بلندی از ابداع و استواری رسید و این تعجبی ندارد زیرا که استیلای شاه اسماعیل بر هرات ( 907-930 هجری ، 1502-1534 میلادی ) و مهاجرت اساتید هنر به دربار شاهی در تبریز ، انتخاب بهزاد از طرف شاه به مدیریت کتابخانه شاهی مستلزم این پیشرفت بوده است . تمامی این اتفاقات باعث تاسیس و برپایی هنرستان جدیدی بود که در نوک آن بهترین خوشنویسان ، نقاشان و نخبگان هنر قرار داشتند ، که از بین هنروران هرات دستچین و انتخاب شده بودند . از این جهت روابط استواری بین فنون هنرستان صفویه در آغاز پیدایش آن و بین تقلید و تبعیت فنی در دوره ای که بهزاد و همکاران و هنرآموزان زمان او به آن برتری و تفوق یافته بودند پیدا شد .
معروف است که در عصر صفویه کوچک شماری و تحقیر هنرمندان خاصه نقاشان تقلیل یافته و آنها اهمیت پیدا نمودند . در صورتیکه تا پیش از آن حقشان ضایع و جاه و منزلت ایشان پست و بی اهمیت بوده است . علت و سبب آن بود که بزرگان و اشراف در جمع و نگهداری آثار هنرمندان اهتمام زیادی به خرج می دادند و در دنباله این کار نسخ خطی زیبا و نفیسی بوجود آمد که هر کدام دارای نقوشی زیبا در داخل خود بودند . (2)

خصوصیات نقاشی این دوره
در نقاشی های دوره صفویه شکوه و عظمت این عصر و ابهت و جلال این زمان آشکار است و بیشتر موضوعی که برای کشیدن تصاویر و طرح صور نقاشی گرفته شده وضعیت زندگی  و چگونگی حیات درباری و طرز رفتار طبقه اشرافی و ترسیم کاخ های زیبا و باغ های دل گشا و شاداب بوده است . اشخاصی که در این تصاویر ترسیم شده اند همه با قامت های رعنا و پوشش های فاخر و زیبا به نمایش در آمده اند . در طرز ترسیم آنها تمام دقت و تناسب لازم به کار گرفته شده . از جمله چیزهایی که مشخص و مبین نقاشی های دوره صفویه است ، مخصوصا آن چه که مربوط به ازمنه اولیه آن می باشد ، لباس و پوشش سر اشخاص است که عبارت از عمامه ای است که به حالت استداره و گرد درست شده و از بالای آن علامت  یا میله کوچک سرخ رنگی نمودار می باشد و در هر تصویری که وجود این گونه  علامت مشاهده شد ، دلالت دارد که نقاشی آن مربوط به دوره خاندان صفویه بوده ، اگر چه بود و نبود غیر آن مستلزم این نیست که صورت مربوط به غیر این دوره و زمان باشد .
ظاهر امر این است که علامت نامبرده در آغاز کار علامت افراد خانواده صفویه و پیروان آن ها شمرده شده و رنگ این علامت همیشه سرخ بوده . چنان که در تصاویری که مربوط است به اوایل عصر صفوی این علامت دیده می شود . ولیکن اهمیت و لزوم آن چندان دوامی نیافت و طولی نکشید که استعمال آن کاهش یافت . به تدریج این کلاه و عمامه رها شد و حتی بعد از وفات شاه طهماسب ( 984 هجری – 1576 میلادی ) این علامت را به ندرت مشاهده می کنیم .
از جمله چیزهایی که قرن دهم هجری ( شانزدهم میلادی ) را در تاریخ نقاشی ایران ممتاز می کند اثر وحدت سیاسی دوره صفویه در صنایع مختلف و نیز در نواحی مختلف کشور است . این وحدت در هر جا اختلاف و تفرقه را از بین برده به طوری که تمیز و تشخیص ما بین تصاویری که در شرق دولت صفوی کشیده شده با تصاویری که در غرب و مرکز آن تهیه شده مشکل گردیده ، زیرا استادان فنی و هنرمندان در تمام اطراف و نواحی یا گوشه و کنار امپراتوری از سرآمدان هنر و نقاشان دربار تبریز و قزوین پیروی و تقلید می نمودند و در این بین جز تفاوتی اندک بین محصولات فنی و کارهای دستی استادان در بخش های مختلف کشور دیده نمی شد .

نقاشان ممتاز و آثارشان  
در موزه " متروپولیتن " نسخه خطی نفیسی از منظومه خمسه نظامی است که آن را " سلطان محمد نور " خوشنویس بزرگ و مشهور نوشته و در آن پانزده تصویر کشیده شده که هر کدام با رنگ های زیبا و درخشان زینت بخش اثر شده اند .
" مارتین " تصویر سازی این نسخه خطی را به " آغا میرک " نسبت داده و " ساکسیان " آن را از " محمود مذهب " می داند . (3) ، گذشته از این زیباترین کتاب و نفیس ترین نسخه در قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) ، نسخه ای در دست است که شامل منظومه خمسه نظامی می باشد و آن را بین سال های 946- 950  هجری (1539-1543 میلادی)  برای شاه طهماسب نوشته اند و به قلم خوشنویس مشهور شاه "محمود نیشابوری" نوشته شده است . این نسخه به چهارده صورت و مجلس بزرگ و عمده زینت شده و از نفیس ترین آثار تاریخی موزه بریتانیا و از نفایس شرقی برشمرده می شود . زیرا بر آن اثر امضاهای سر آمدان هنر دوره صفویه از جمله "سلطان محمد" ، "میرک" ، "میرزا علی " و "مظهر علی" دیده می شود . شاید بدیع ترین صورتی را که سلطان محمد تصویر نموده و حرکت دارتر و سبک روح تر از همه و خوش طرح تر از تمام کارهای اوست ، صورتی است که در نسخه خطی از دیوان حافظ کشیده است . از جمله که جزو نقاشان درباری شاه طهماسب اشتهار یافته اند ، "مظفر علی" است که از کارهای او دو صورت در کتابخانه "سنت پترزبورگ" وجود دارد و صورتی هم در نسخه خطی سابق الذکر درموزه بریتانیا است ، که تصویری از بهرام گور کشیده که به یک تیر گوش گور خر به سم آن دوخته تا برای دلبر خود مهارت و توانایی اش در شکار معلوم شود .
"مظفر علی" شاگرد "بهزاد" بود و برتری او در رقم و تصویر صور اشخاص به دوست داشتن رنگ طلایی و به کار بردن آن در نقاشی محرز و ممتاز است ، این استاد نقاشی ها و تصاویر لازم برای قصر شاهی و تالار چهل ستون اصفهان را عهده دار بوده است . (4)
در آن جا دو نفر نقاش ماهر بوده اند که اهمیتی بسیار دارند ، یکی "میر سید علی" و دیگری "عبدالصمد" است که نقشی مهم در پیدایش نقاشی هندی و ایرانی در دربار هند بازی نموده اند .
 میر سید علی اصلیتش تبریزی بود و در تصویر نسخه خطی خمسه نظامی که برای شاه طهماسب درست شده همکاری نموده . او در این کتاب تصویری را کشیده که نماینده پیرزنی است که مجنون را به جانب سرا پرده لیلی می کشاند .
از نقاشان دیگر که خبر اشتغال آنان در زمان شاه طهماسب به ما رسیده می توان به نام هایی چون "مصور محمدی" ، "سید پیر نقاش" ، "شاه محمد" ، "دوست محمد"  و نیز "شاه قلی تبریزی" اشاره کرد .

رضا عباسی و تاثیر نقاشی اروپایی
شاه عباس کبیر از 996 تا 1038 هجری ( 1587 – 1629 میلادی ) در ایران به حکومت پرداخته بود . او در سال 1009 هجری ( 1600 میلادی ) پایتخت ایران را به اصفهان برد و خوشنویسان ، مذهبین و نقاشان عالی مقام را به جانب آن جاهدایت کرد و اصفهان را جایگاه دانش و فنون ، پیشه و هنر پردانید . او پایتخت را به جنوب کشور انتقال داد و آن را به دریای آزاد نزدیک گردانید ، روابط با هندوستان و ممالک غربی رشد داد و ایران را به سفیران و فرستادگان مخصوص و گروه های اعزامی از کشورهای مختلف اروپا معرفی کرد . تشویق شاه و اجازه حکومت او بازرگانان و جهانگردان را برای آمدن به این کشور و دیدن و بهره مند شدن از مزایا و مناظر آن تشویق نمود .  به طوری که بسیاری از ایشان یادداشت هایی در آن دوره و زمان از خود نگاشته و گزارش گردش و سیر و سیاحت خویش را به یادگار گذاشته اند و در این آثار شگفتی و حیرت خود را از نهضت بلاد ایران و پیشرفت های مهم این کشور وصف کرده و عادات و سلوک و اخلاق و رسومی را که دیده اند به بیان آورده و از برخی صور بدیعه و نقاشی های ممتاز و برگزیده که در و دیوار کاخ ها به آن زینت شده بود سخن رانده اند . در حقیقت شاه عباس توجه زیادی به تصاویر و نقش و نگار ابنیه و نیز عمارات داشته که از آن صور بدیعه هنوز دو کاخ سلطنتی اصفهان باقی و پایدار است . در این تصاویر بسیاری از رسوم به شیوه و اسلوب نقاشی اروپا دیده می شود که با نقاشی ایران در آمیخته گردیده و محتمل است که از کارهای "یوحنای" هلندی باشد که سال های چندی در خدمت شاه عباس بوده . ولی ما می بینیم که آخر دوره صفویه به تنوع محصول فنی و رنگارنگ شدن فنون و هنر امتیاز یافته است . زیرا تاثیر هنری اروپا استادان ایرانی را از میدان تنگ کتابت و تصویر و تذهیب کتاب ، به میدان های پهناور دیگری وارد کرده که به ترسیم صور مستقل و آرایش و تزیین ابنیه و دیوارها گراییده اند . بسیاری از آن نقوش و صور در دیوارهای عمارات و ابنیه آن زمان هم اکنون نیز به خوبی دیده می شوند . گذشته از این نقاشان آن زمان توجه زیادی به نقاشی نسخه های خطی نفیس و نیز تذهیب آنها ننمودند ، بلکه کشیدن تصاویر را با قلم بدون هیچ گونه رنگ ترجیح دادند . این روش جدید هم کم خرج تر بود و هم دل های مردم را به هم نزدیک تر می نمود . در ادامه دربار به همراهی و نگهداری از اهل هنر اصراری نورزید ، لذا نقاشان ناچار شدند برای خود کار کنند . به همین علت است که نسخه های خطی مصور و گران بها بعد از نیمه قرن دهم هجری رو به کمی نهاد و صور و نقوش بیشتر وضعی تجاری به خود گرفتند .
اما آشنایی ایرانیان با تصاویر اروپایی و نقاشی آنان ، مربوط است به اوایل قرن دهم هجری (16 میلادی) ، چنان که از گزارش آلبوم کتابخانه ملی پاریس به خوبی می توان مشاهده نمود . در آن آلبوم بسیاری از آثار نقاشی "آلبرشت دورر" تقلید شده و احتمال دارد که آن ها را مبلغین مسیحی یا بازرگانان آورده باشند . (5)
در مصادر و منابع ادبی و تاریخی ، از نقاشانی که تصاویر اروپایی و طرز کار آن ها را تقلید نموده اند یاد شده است ، مثلا از شیخ "محمد شیرازی" که در کتابخانه شاه اسماعیل میرزا (6) کار می کرده ( 984 – 985 هجری ، 1576- 1578 میلادی ) و پس از آن به خدمت شاه عباس پیوسته ، یاد گشته است . تاثیر هنر غربی  در نقاشی ایران کند بود . این تاثیر ابتدا در زمینه اختیار موضوعات و بیشتر در اسرار و دقایق اصل صناعت بوده ، تا آن جا که می توانیم بگوییم نقاشان ایرانی از کار نقاشان اروپایی اقتباس کرده و چیز های بسیاری را از آنان تقلید نموده اند . لیکن ایرانیان از تمام آن ها چیزی که شایسته و سزاوار بیان باشد  نگرفته اند . مخصوصا در نقاشی کتاب های خطی از روش و اسلوب قدیم  پیروی کرده اند . نقاشی نیز ابهت و اهمیت اولیه خود را از دست داده بود و بسیاری از متخصصین فنی نمی توانستند چیزی تازه به آن اضافه کنند . لذا به تصحیح نسخ قدیمی اکتفا می کردند . ما این طرز کار را در نسخه خطی منظومه یوسف و زلیخا مورخ 1029 هجری (1619 میلادی) که در دارالاثار العربیه موجود است و در تصویرهای نسخه خطی دیگری که در این موزه است و شامل مثنوی جلال الدین رومی می گردد ، مشاهده می کنیم . اما در مورد رسم ها و صور مستقل که جزو افتخارات مهم این عصر است ، بعضی اوقات تشخیص دقیق آنها مشکل است ، زیرا در این عصر تغییرات طبیعی در روش ترسیم این نقوش پیدا شده ، مخصوصا از وقتی که برتری و امتیازات در تصویر نسخه های خطی "محمدی" نقاش شروع گردیده است . این اسلوب همواره جاری و معمول بوده و از آن پیروی می شده ، تا این که نقاش بزرگ و استاد بلند پایه "رضا عباسی" به صحنه آمد و نقاشی را به اعلا درجه پیشرفت و ترقی رسانید .
پوشش سر وعمامه و کلاه کمک زیادی به ما در تشخیص تاریخ این صور می نماید که در نیمه قرن دهم بر حجم عمامه افزوده شد تا این که در آخر دوره شاه طهماسب خیلی ضخیم و بزرگ گردید ، و ضمنا عمامه های دیگری به ظهور آمده و می بینیم که جوانان شوخ و زنان دلفریب و طناز در پرده ها و تصاویر این عصر پیدا شده اند .
افراد در این تصاویر در عمامه های خود گل ها و شکوفه هایی که دارای ساقه بلند است داشته یا این که در اطراف سر دستمال و یا روسری همانند آن چه زنان بر سر می گذاشتند ، داشتند . و نیز گاهی جامه هایی  پوشیده اند که با آن عمامه و دستار نوک تیز(مخروطی) دیده می شود . در اوایل نیمه دوم قرن 11هجری ( 17 میلادی) بسیاری از مردها عمامه و کلاهی از پوست گوسفند بر سر می نهادند که پشم های آن آویزان بود . (7)  از جمله چیزهایی که در نقاشی قرن یازدهم هجری دیده می شود ، تغییری است که در تصاویر اشخاص دیده می شود و شخص تقریبا جز قامت های رسا و اندام رعنا نمی بیند و طرح و وضعی که خالی از تکلف است ، مشاهده می نماید . به طوری که در این صور اهمیت اشخاص را زیاد نموده و عده  افراد را تقلیل داده . مثلا دیده می شود که در تصویری یک و یا دو نفر کشیده شده ، در صورتی که در قرن پیش تمام صفحه ها از تعداد زیادی تصاویر بزرگان و اتباع و ...  پر بوده است .
این چنین است که اساتید فنی آرایش های مرکبه و تزیینات مختلفه را که در دوره های گذشته به آن اشتهار داشتند ، کنار گذاشته و به آرایش متن و زمینه تصویر به درخت های کوچک با بوته و شاخه های گل دار تنها اکتفا کرده اند . با این وصف رسم انسان پیشرفت نموده و موقعیت و مقام اشخاص در نقش ها ظاهر و آشکار می گردد . حتی شوخی و مداعبه و کارهای تمسخر آمیز نیز ، به طوری که در کاریکاتورهای جدید معمول است به ظهور رسیده . در موزه متروپولیتن  دو نسخه خطی شاهنامه مربوط به زمان شاه عباس وجود دارد و در آن صورت های زیادی دیده می شود .
 نسخه اول مورخ 996 هجری (1587 – 1588 میلادی ) است که در آن چهل تصویر بزرگ کشیده شده . در حالی که نسخه دوم مورخ 1014 تا 1016 هجری (1605- 1608 میلادی) است و در آن هشتادوپنج صورت بزرگ وجود دارد که به قلم استادان ناشناس می باشد .  
صور اشخاص و مناظر طبیعی که در این دو نسخه کشیده اند ، از اصل طبیعت تقلید شده  که منتسب به استاد معروف "رضا عباسی" است . (8)
در واقع در این باب اختلاف عقیده بسیار است و مورد تحقیق و بحث بسیاری از بزرگان تاریخ نقاشی ایران از جمله  "آرنولد" ، "سارکیسیان" و غیره قرار گرفته است .
عقیده بر این است که دو نفر نقاش با این اسامی ( "آقا رضا" و "رضا عباسی" ) می باشند .
اما هویت استاد اولی چندان معلوم و آشکار نبوده و ظاهرا او پیش تر از "رضا عباسی" بوده است و در دربار شاه طهماسب در اواخر قرن دهم  و اوایل قرن یازدهم هجری  مشغول به کار بوده و با این که بعضی اوقات تشابه زیاد بین کارهای این دو استاد دیده می شود ، با این وصف ما تصاویری در دست داریم که تفاوت کار دو استاد مذکور را به خوبی نشان می دهد ، استاد "ساکیسیان" در کارهایی که نسبت آن به "آقا رضا" صحیح بوده و جزو آثار اوست تحقیق بسیار انجام داده است . (9)
"ساکیسیان" عقیده دارد "آقا رضا" استادی است که با شاه عباس کبیر معاصر بوده است و "رضا عباسی" نیست . علاوه بر این خوشنویسی که نام او "علی رضا عباسی" است اشکال کار را بیشتر می کند ، زیرا او معاصر "رضا عباسی" بوده و مورخین بین "آقا رضا" و "رضا عباسی" و "علی رضا عباسی" اشتباه فراوان می نمایند . ولی آن چه به اثبات رسیده این است که دو نفر اخیر هیچ ارتباطی به هم نداشته اند .
از تصاویر زیبایی که به "آقا رضا" عباسی منسوب است و تاریخ آن  سال 1043 هجری است  صورت "شاه  صفی" را نشان می دهد که به طبیب مشهور "محمد شمسه" جامی باده اعطا می نماید . (10)  ؛ و دیگری ، که در کتابخانه ملی پاریس است ، صورت بانویی را نشان می دهد که یکی از وزرای شاه عباس بوده . (11)
در موزه ویکتوریا آلبرت ، نسخه ای خطی از منظومه خمسه نظامی وجود دارد که قسمت خسرو و شیرین آن مشتمل بر هفده صورت است و دارای امضای "رضا عباسی" است و یکی از آنها مورخ 1042 هجری (1632 میلادی ) می باشد . (12)
گمان زیاد بر این است که باقی صورت ها هم به این تاریخ بر می گردد . خلاصه آن که کارهای مزبور در هر حال برای "رضا عباسی" موجب افتخار و اهمیت نمی شود و نمی توان آنها را در زمره صور نسخه های دیگر که در ادوار گذشته جهت همین قصه تهیه شده ، قرار داد . اشخاص در این تصاویر نه تنها عادی بوده بلکه به اشخاصی که در نقاشی ها و رسوم مستقله منسوب به  "رضا عباسی" دیده می شوند ، شباهت دارند و در ترکیب رنگ ها ابداع و تناسبی در کار نیست .  
در هر حال فن نقاشی اروپایی در نیمه قرن یازدهم هجری (هفدهم میلادی ) و در قرن دوازده هجری تاثیری تمام در طرز و اسلوب نقاشی "رضا عباسی" ایجاد کرده است .
در خدمت این استاد شاگردانی بودند که به روش و سبک او رفتار می نمودند و مهم تر از همه آنها "معین " نقاش است که در نیمه دوم قرن یازدهم هجری و سال های اولیه قرن سیزدهم هجری کار می کرده است . از کارهایی که از او می شناسیم صورتی است که برای استاد خود کشیده و چند صورت دیگر است که یکی از آنان در مجموعه "رابی نو" موجود است . در این مجموعه صورت جوانی کشیده شده که خرسی را در بغل گرفته و با خود می برد و تاریخ آن 1067 هجری (1656 میلادی ) است . (13)
از شاگردان "رضا عباسی" چهار نفر دیگر به نام های "افضل محمد" ، "قاسم تبریزی" ، "محمد یوسف" و "محمد علی تبریزی" می باشند .

شاه عباس دوم و بنیان های مدرنیسم در نقاشی ایران
1052 – 1076 هجری

 شاه عباس دوم مشوق و مروج اسلوب نقاشی غرب و فنون صورت نگاری اروپایی بوده ، از جمله او "محمد زمان" نقاش را به اروپا فرستاده تا در آن جا مطالعه نموده و هنر خود را تکمیل نماید . چون خود شاه نیز به فرا گرفتن نقاشی اشتیاق فراوانی داشت ، نماینده شرکت هند شرقی هلند در اصفهان دو نفر نقاش را به خدمت وی گماشت تا به او نقاشی بیاموزند و شاه با راهنمایی این دو تن ، به فراگیری نقاشی پرداخت ، و اینک نمونه اثر او در "قلعه کلا" (14 رجب 1045 هجری ) که کبوتری را با آبرنگ به حالت طبیعی نقاشی کرده در کاخ گلستان محفوظ است .(14)
همین شاه صفوی که نیک دریافته بود ، نقاشی ایرانی به علت تکرار شیوه "رضا عباسی" در رکود کامل به سر می برد و برای تجدید حیات به محرکی نیازمند است ، در همان سال های نخست پادشاهی خود در صدد برآمد که تعدادی از جوانان مستعد ایرانی را برای فرا گرفتن هنر نقاشی و تعلیم شیوه ی هنرهای غربی به اروپا بفرستد .
موفق ترین فرد از میان این جوانان ، جوانی به نام "محمد زمان" بود که با در آمیختن شیوه های شرقی و غربی در نقاشی ، مانند "کمال الدین بهزاد" و "رضا عباسی" مسیر نقاشی ایران را عوض کرد و مبتکر سبک و شیوه های نو گردید که پس از او سال ها دوام یافت . بدین سان سرمشق نقاش های  سده های دوازده و سیزده هجری در ایران گردید .
"محمد زمان" در رم بر اثر تبلیغات روحانیون مسیحی از کیش پدران خود دست شست و به دین مسیح گروید و تعمید یافت و  نام مسیحی "پائولو" را برای خود انتخاب کرد و از آن پس "پائولو زمان" خوانده شد .
"پائولو زمان" ، در حدود سال 1052 هجری قمری (1642 میلادی ) پس از پایان تحصیل و کامل نمودن هنر خود به ایران بازگشت و موضوع تغییر مذهب خود را پنهان داشت .  اما پس از مدتی بر اثر مباحثاتی که میان او و دیگران پیش آمد ، اطرافیانش به او بد گمان شدند ، "پائولو زمان"  نیز از ترس غضب شاه و قهر روحانیون شیعی از اصفهان فرار کرده  و به هند پناهنده شد ، که در آن جا پادشاهان گورکانی  به  تساهل در امر مذهب معروف بودند . (15)
او مجددا در حدود سال 1087 هجری (1676 میلادی ) به ایران برگشته و به تصویر سه صفحه سفید از کتاب خمسه نظامی که برای شاه طهماسب تهیه شده بود پرداخت . این کتاب در حدود صد سال پیش از آن درست شده ولی تصاویرش ناتمام مانده بود .
در این صور و در دیگر صور تاثیر سبک غربی در این نقاش و دیگر کسانی که هنر نقاشی را در ایتالیا فرا گرفته بودند ظاهر می شود و مهم ترین چیزی که در این آثار دیده می شود ترسیم صور قدیسین ، کشیش ها و فرشتگان عالم مسیحیت است . (16)
با این وصف از قرن دوازدهم هجری (18 میلادی) ، به واسطه نفوذ اروپاییان و مسایل دیگر از جمله مسایل سیاسی  که در ایران رخ نمود ، نقاشی ایران دچار اضمحلال شده و از دوره "فتحعلی شاه" و آخر قرن دوازدهم هجری و اوایل قرن سیزدهم هجری سبک و شیوه ای قابل توجه و کاری مورد اهمیت به نظر ما نرسیده است . آن چه که در این دوره انجام پذیرفته است نقاشی های رنگ و روغنی و پرده های بزرگ است که صنعت و رنگ اروپایی آنان زیاد تر از صنعت و صیغه ایرانی به نظر می رسد .

پایان سخن
شاه عباس توجه زیادی به ساختن ابنیه و تزیین دیوارهای آن ها با تابلوهای بزرگی که با روش ایرانی تهیه می شد به خرج می داد و این شاید یکی از دلایلی بود که نقاشی کتب خطی دیگر پیشرفتی نداشت به جای آن نقاشان در کشیدن تصاویر اشخاص با قامتی معتدل و زیبا بسیار پیشرفت نمودند ، هر چند در این تصاویر تشخیص پسر از دختر به خاطر روح زنانگی تصاویر مشکل است ...
نکته مهم دیگر این که عدم رعایت تناسب در رسم و ندانستن روش های غربی توسط نقاش ایرانی از عظمت و روح اثر او کم نکرد زیرا آثار هنرمندان ایرانی دارای فروغ و عظمتی در توزیع رنگ بود که این نقص را جبران می کرد ، تمام اجزای تصاویر ایرانی بدون هیچ اختلاف یا از سایه به روشنی رفتن و بر عکس و همین طور توزیع سایه و روشن در آن ها بسیار ظریف و اشرافی به نظر می رسند . هنرمند تمام توان خود را صرف رنگ آمیزی و دادن حالت درخشندگی به تصویر داده است .
من به شخصه واقعا نمی دانم کم شدن حمایت دربار از هنرمند ایرانی که به تصویر سازی کتب خطی بی اعتنا شده و شروع به کار برای خود کرده بود نتیجه خوبی برای نقاشی داشت یا خیر ، به نظر بنده اروپایی مابی شدن نقاشی ایرانی در کوتاه مدت نتیجه بخش نبوده ، بلکه باید تاثیر آن را در دراز مدت بررسی کرد که خود می تواند موضوع تحقیق جداگانه ای باشد .
سخن آخر این که چرا داد و ستد فرهنگی با اروپا بعد از صفویان تا زمان قاجار متوقف ماند که این هم می تواند موضوع تحقیقی دیگر باشد .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:نقاشی ,ایران, عصر صفویه,هنر, تاریخ ایران , , :: 16:28 :: توسط : امیرحسین

درباره وبلاگ
سلام به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم لحظات خوبی را در اینجا سپری کنید واستفاده ی کامل را ببرید برای بهتر شدن وبلاگ نظر فراموش نشه مدیر وبلاگ: امیرحسین
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ایرانیان و آدرس iranian.history.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:








در اين وبلاگ
در كل اينترنت